خدایا
خدایا
دیشب خواستم بابت هر گناهی که کرده ام شمعی روشن کنم…
سوختنش را ببینم و جهنم را یادآور شوم…
اما گناهانم آنقدر زیاد بود، که ترسیدم دنیا را به آتش بکشم!
خدایا…!!!
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم
بابت هر صبحی که بی سلام تو آغاز کردم
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم
بابت هر دلی که شکستم
بابت هر گره که به دست تو باز شد و و من به شانس نسبت دادم
بابت هر گره که به دستم کور شد وتو را مقصر دانستم:
مرا ببخش…
خـدایا :
منم منم هایم را نبیـن ….
خودت خوب می دانی
من بی تو هیچـــم
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ۶۴ در 1396/11/05 ساعت 12:45:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1399/08/24 @ 07:39:28 ق.ظ
یا کاشف الکروب [عضو]
با سلام و احترام جالب بود موفق باشید . ان شاء الله بتوانیم از گناهان توبه کنیم التماس دعا یاحق.
1399/08/24 @ 12:49:15 ب.ظ
۶۴ [عضو]
خیلی ممنون از نگاهتون دوست عزیزم