کلید واژه: "داستان های آموزنده"
اصل تغافل در زندگی
چهارشنبه 00/07/07
اصل تغافل در زندگی در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشهی سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و گفت: سلام استاد آیا منو میشناسید؟ معلّم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط میدانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. داماد گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده… بیشتر »