برنده واقعی کیست ؟؟

 راوی می گوید :پسر ۸ ساله ی من دونده ی خوبی بود و در اکثر مسابقات مدال می آورد. روزی برای دیدن مسابقه ی او رفتم.در مسابقه ی اول مدال طلا را کسب کرد. مسابقه ی دوم آغاز شد. او شروع خوبی داشت اما در پایان مسابقه حرکت خود را کند کرد و نفر چهارم شد. برای دلداری به سراغ او رفتم تا نکند به خاطر اول نشدن ناراحت باشد. پسرم خنده ی معصومانه ای کرد و گفت: مامان یه رازی بهت میگم ولی پیش خودمون بمونه. کنجکاو شدم. پسرم ادامه داد: من یک مدال بردم اما دوستم نیکولاس هیچ مدالی نبرده بود و خیلی دوست داشت یک مدال برای مادر پیرش ببرد. برای همین گذاشتم او اول بشود. پرسیدم:پس چرا چهارم شدی ؟ خندید و جواب داد: آخه نیکولاس میدونه من دونده ی خوبی هستم. اگر دوم می شدم همه چیز را میفهمید.حالا میتوانم بگم پایم پیچ خورد و عقب افتادم.

 
مداحی های محرم